سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مهندسی ژنتیک

پیش فرض مهندسی زنتیک


دید کلی
کاربردهای مهندسی ژنتیک تقریبا نامحدود به نظر می‌رسد. این علم کاربردهای زیادی در علوم پایه و همچنین تولیدات صنعتی ، کشاورزی و علوم پزشکی دارد. در زمینه علوم پایه ، بررسیهایی مانند مکانیزمهای همانند سازی DNA و بیان ژنها در پروکاریوتها ، یوکاریوتها و ویروسها و همچنین چگونگی ساخته شدن و تغییرات پروتئینهای داخلی سلول و همچنین مکانیزم ایجاد سرطان از جمله کاربردهای مهندسی ژنتیک است. در زمینه کشاورزی که زمینه بسیاری از کاربردهای مهندسی ژنتیک بوده است، تولید گیاهان مقاوم به آفات گیاهی و خشکی ، تولید گیاهان پرمحصول و تولید گاوهای دارای شیر و گوشت بیشتر ، را می‌توان نام برد. در زمینه کاربردهای انسانی ، تشخیص بیماریهای ارثی ، تولید انسولین انسانی ، تولید هورمون رشد انسان و ... را می‌توان نام برد.

تاریخچه
اهمیت بعضی از اصول علمی ، در زمان کشف آنها مشخص نمی‌شود، بلکه پس از مدت زمانی که می‌گذرد ارزش آنها معلوم می‌شود. یکی از مثالهای روشن این مساله کشف ساختمان سه بعدی DNA بوسیله واتسون و کریک در سال 1953 بود. این ساختمان نسبتا ساده باعث شد تا دانشمندان سیستمهای مختلف ژنتیکی را بررسی کنند. اما مطلب به همین جا ، ختم نشد و دانشمندان مختلف سعی کردند که از این اطلاعات استفاده نمایند. هدف آنها نیز بیان ساده‌ای داشت. آنها خواستند تا یک DNA را از یک موجود بگیرند و در موجود دیگر وارد نمایند تا اثرات آن ژن در موجود ثانویه بروز کند.

این علم نوین که به تدریج جای خود را در بین علوم دیگر پیدا کرد، با عناوین چون زیست مولکولی ، مهندسی ژنتیک و نهایتا DNA نوترکیب (Recombinant DNA) نامیده می‌شود. مثالی معروف از کارهای مهندسی ژنتیک تولید یک نوع باکتری اشرشیاکلی (E.Coli) است که قادر است انسولین انسانی بسازد. یا تولید گیاهان مقاوم به شوری و خشکی.

مراحل مهندسی ژنتیک
انتخاب ژن مورد نظر
جداسازی ژن مورد نظر
وارد کردن ژن مورد نظر در حامل
تکثیر ژن در میزبان مناسب
انتقال حامل ژن به سلول هدف
تکثیر سلول هدف
تولید انبوه محصول یا ایجاد صفت مورد نظر
تولید DNA نوترکیب با استفاده از آنزیمهای محدود‌الاثر(Restriction)
گروهی از آنزیم های محدود‌الاثر هنگام برش ، توالیهای مورد شناسایی‌شان را بطور نامتقارن می‌شکنند، در نتیجه در انتهای قطعات DNA حاصله رشته‌های تکی با حدود 4 نوکلئوتید بوجود می‌آید که به این انتهای تک رشته‌ای ، انتهای چسبنده (Sticky end) می‌گویند. یکی از آنزیمها ECORI نام دارد که باعث ایجاد قطعاتی می‌شود که در انتهای خود ، چسبنده می‌باشند.


حال فرض کنید که دو قطعه متفاوت DNA بوسیله یک آنزیم محدودالاثر یکسانی برش داده شده‌اند، اگر قطعات حاصل از این برش با هم مخلوط شوند و شرایط مناسب فراهم شود انتهاهای چسبناک که مکمل هم می‌باشند بهم متصل می‌شوند. سپس بوسیله آنزیم DNA لیگاز این رشته‌ها به صورت کووالانسی بهم متصل می‌شوند.


هدف اصلی برش DNA در مهندسی ژنتیک ، اتصال دو قطعه DNA به یکدیگر می‌باشد. ولی هنگام اتصال قطعات DNA ممکن است بجای اینکه قطعات DNA بهم متصل شوند، دو سر یک مولکول DNA بار دیگر بهم بچسبند و در نتیجه نوترکیب صورت نگیرد. برای جلوگیری از این کار از آنزیم فسفاتاز قلیایی استفاده می‌کنند. به این صورت که پس از برش دادن حامل بوسیله آنزیم محدودالاثر فسفاتاز را به محیط واکنش می‌افزایند و در نتیجه فسفات انتهای 5 مولکول DNA در هر دو طرف جدا می‌شود و امکان اتصال دو سر مولکول حامل ، بدون DNA تازه ، به یکدیگر از بین می‌رود.
سیستمهای کلون کردن ژن
کلون کردن یک ژن خاص مهمترین مرحله مهندسی ژنتیک است. هدف از کلون کردن ژن به دست آوردن مقادیر زیادی از ژنهای خاص به صورت خالص می‌باشد. هدف اصلی کلون کردن ژن ، انتقال ژن مورد نظر از داخل یک ژنوم بزرگ و پیچیده به داخل یک حامل ساده و کوچک تکثیر آن است.

مراحل کلون کردن ژن
جداسازی و قطعه قطعه کردن منبع DNA: منبع DNA می‌تواند، ژنوم کامل یک موجود باشد که در این صورت، باید آن را بوسیله آنزیم محدودالاثر برش داد و قطعات حاصله را برای کلون کردن بکار برد.


اتصال به یک حامل کلون (Cloning Vector): حاملهای کلون ، قطعات ژنتیکی کوچکی هستند که بطور مستقل توانایی تکثیر دارند و دارای محل برش بوسیله آنزیمهای محدودالاثر می‌باشند، ولی این برش نباید در محل همانند سازی این حاملها باشد.


ورود به داخل میزبان:DNA نوترکیب حاصل به روشهای مختلف وارد باکتری یا میزبان مورد نظر می‌شود.


شناسایی و جداسازی کلون حاوی ژن مورد نظر: این مرحله شامل جداسازی میزبانهایی است که ژن مورد نظر بوسیله حامل وارد آنها شده و به نحو موثر بیان می‌شود.


تولید تعداد زیاد سلولها و یا باکتریهای حاوی ژن: این کار به منظور جداسازی و بررسی ژن مورد نظر ، انجام می‌گیرد.
حاملهای کلون (Cloning Vector)
پلاسمیدها
قطعات DNA حلقوی هستند. که در داخل سیتوپلاسم باکتریها و جدا از کروموزوم آنها قرار دارند و بطور مستقل تکثیر می‌شوند. پلاسمیدها ، خصوصیات مفیدی برای استفاده به عنوان حامل دارند مانند: اندازه کوچک ، DNA حلقوی ، همانند سازی مستقل ، تکثیر زیاد و شاخصهای مفید دیگر مانند دارا بودن ژنهای مقاومت به آنتی بیوتیک که جداسازی کلنی‌های حاوی پلاسمید را راحتتر می‌کند.

باکتریوفاژها (ویروس باکتری)
ویروسها به خاطر داشتن پروتئینهای خاص ، نفوذ بسیار موثر و اختصاصی را به داخل سلولهای میزبان انجام می‌دهند.

بعضی ویروسها در قسمتی از چرخه تکثیر خود ، نفوذ پایداری به داخل ژنوم میزبان دارند که این باعث پایداری بیان ژن در داخل سلول میزبان می‌شود.

ویروسها دارای پروموتورهای خاصی هستند که بوسیله سلولهای میزبانی شناخته می‌شوند و این باعث بیان مناسب ژنهای کلون شده می‌شود.
کازمیدها (Cosmids)
کازمیدها در حقیقت قطعات حاصل از دو انتهای ژنوم از دو انتهای ژنوم باکتریوفاژها لامبدا قرار بگیرند و در نتیجه وارد سلول Ecoli (باکتری اشرشیاکلی)شوند. در داخل سلول E.Coli این DNA به صورت حلقوی در آمده و مانند یک پلاسمید عمل می کند.

فاسمیدها
یکی دیگر از حامل‌های DNA نوترکیب هستند که ترکیبی از ژنوم باکتریوفاژ و پلاسمیدها هستند.

انتخاب میزبان مناسب
میزبان مورد نظر باید خصوصیاتی از قبیل پایداری ژنتیکی ، ژنوم کاملا شناخته شده مشخصات فیزیولوژیک معلوم ، توانایی پذیرش DNA خارجی ، داشتن یک شاخص خاص برای شناسایی در مواقع لزوم و ... را داشته باشد. یکی از شناخته شده ترین میزبانهای مورد استفاده باکتری E.Coli است. هنگام انجام کارهای ژنتیکی باید با مطالعاتی کافی یک سیستم حامل میزبان مناسب را انتخاب کرد و بکار برد. باسیلوس سوبتلیس (B.Subtilis) در مواردی که هدف از کلون کردن تولید یک پروتئین خالص می‌باشد، بر E.Coli ترجیح دارد. زیرا خصوصیات تخمیری این باکتری برای تولیدات صنعتی مناسب تر است.

روشهای وارد کردن حاملها به داخل میزبان
ویروسها و باکتریوفاژها
برای ویروسها و باکتریوفاژها و همچنین DNA نوترکیب که در داخل کپسید ویروس ها قرار گرفته‌اند (کاسمیدها) روش ورود واضح است و همانند ورود معمولی ویروس ها در سلول های میزبان است.

ترانسفورماسیون: برای این کار DNA نوترکیب را با باکتری مجاور می‌کنند. این روش یکی از متداولترین روشهای انتقال است.


الکتروپوریشن: در این روش قطعات DNA را در یک محیط دارای بار الکتریکی در مجاورت سلولها قرار می‌دهند. بار الکتریکی باعث ایجاد منافذ ریز در غشای سیتوپلاسمی می‌شود که این خود باعث تسهیل ورود قطعات DNA به داخل سلول می‌گردد.


تفنگ ذره‌ای یا تفنگ اسید نوکلئیک: در این روش دقیقا تنگی در مقیاس میکروسکوپی وجود دارد که گلوله آن قطعات DNA می‌باشد و DNA را به داخل سلول ، شلیک می‌کند.





انتخاب کلونهای تغییر یافته
پس از اینکه DNA نوترکیب ساخته شد و در داخل باکتری میزبان ، انتقال داده شد. حال نوبت به انتخاب کلونهای باکتریایی می‌رسد که DNA نوترکیب مورد نظر به داخل آن انتقال یافته و به نحو موثری در داخل آن بیان شود. 3 خصوصیت در بین حاملین مشترک است. قدرت تکثیر در میزبان ، محل ورود ژن خارجی و یک شاخص انتخابی.

شاخصهای انتخابی موجود بر روی حاملها
مقاومت به آنتی بیوتیکها
مقاومت به آنتی بیوتیکها معمولا یا بوسیله آنزیم هایی ایجاد می‌شود که باعث غیر فعال شدن آنتی بیوتیکها می‌شوند و یا با سنتز پروتئینهایی است که به روشهای مختلف باعث ممانعت از اثر آنتی بیوتیکها می‌شوند. هر دو نوع مکانیزم مقاومت فوق بوسیله قطعات ژنتیکی ، کنترل می‌شوند. این قطعات ژنتیکی را می‌توان در حاملها وارد کرد و از آنها به عنوان شاخصهای انتقال موثر استفاده کرد.

نیازهای متابولیزمی
نیازهای متابولیزمی طیف وسیعی از مواد مختلف را شامل می‌شود. برای این کار از گونه‌های خاص از میزبان استفاده می‌شود که تونایی ساختن یک ماده متابولیزمی ضروری از دست داده‌اند، در نتیجه این باکتریها بر روی محیطهای بدون این ماده متابولیزمی رشد ، نخواهد کرد. برای مثال اگر یک باکتری توانایی تولید اسید امینه لوسین را نداشته باشد. بر روی محیط فاقد لوسین رشد نخواهد کرد.

حال اگر ما از حاملی استفاده کنیم که حاوی ژن سنتز لوسین باشد، باکتریهای میزبان حاوی این حاملها بر روی محیط فاقد لوسین رشد خواهند کرد. پس از اینکه کلنی‌های حاوی ژن نوترکیب انتخاب و جدا شدند، این کلنی‌ها را به میزان دلخواه تکثیر می‌دهند و سپس ژن تکثیر شده را برای بررسیهای بعدی استخراج کرده قرار می‌دهند.

حاملهای بیان ژن (Expression Vector)
یک حامل بیان ژن حاصل است که نه تنها می‌توان از آن به عنوان حامل کلون استفاده کرد. بلکه این حامل دارای کی توالی تنظیمی می‌باشد که باعث می‌شود که بیان ژن مورد نظر تحت کنترل مهندسی ژنتیک قرار گیرد. یک حامل بیان ژن خوب باید دارای مشخصات زیرا باشد. هر چه قدر تعداد نسخه‌های یک ژن بیشتر باشد، میزان بیان آنها بیشتر خواهد بود. پلاسمیدها از این نظر مناسب هستند. قدرت آغازگری آن خوب باشد. الگوی خواندن آن مناسب باشد. بطور کلی وظیفه مهندسی ژنتیک ایجاد یک حامل مناسب است که بتوانند بطور موثری به داخل میزبان وارد شود به تعداد همانند سازی کند بطور موثر نسخه برداری شود - بطور موثر ترجمه شود.
__________________
سعی نکن مرد موفقی باشی سعی کن مرد ارزشمندی باشی(انیشتین)
تهیه و تنظیم : بهنام الهیار

ژنتیک

احمدرضا همتى مقدم:در سال ????، کارهاى «مندل» بر روى نخودفرنگى و دورگه سازى (هیبریدسازى) آن، نتایجى را به وجود آورد که چهل سال بعد، توجه مجدد به آنها، باعث آفرینش حوزه جدیدى از علم شد که امروز، بنیان علوم زیستى و پزشکى را تشکیل مى دهد. در سال ????، «ویلیام باتسون» این علم جدید را «ژنتیک» نامید و چهار سال بعد، «یوهانسن» براى اولین بار از واژه «ژن»، استفاده کرد. این علم جدید، به سرعت مراحل شکوفایى خود را طى کرد تا آنجا که در دهه ????، بخش هاى عمده تشکیل دهنده «نظریه ژن» کشف شد که ژن ها را به صورت دانه هاى تسبیح، مشخص مى کرد.

در سال ???? مورگان نظریه ژن را این گونه توصیف کرد: «نظریه ژن بیان مى کند که خصوصیات متمایزکننده افراد از طریق ژن هایى که به صورت جفت در جایگاه هاى مخصوصى در ماده ژنتیکى قرار دارند، انتقال مى یابد و طبق قانون اول مندل هر کدام از این ژن ها وارد یک سلول زایا مى شود که از لقاح دو سلول زایا، این ژن ها و خصوصیات آنها به نسل هاى بعد منتقل مى شود.»

در دهه ????، حوزه جدیدى از علم ژنتیک تکوین یافت که از ترکیب نتایج حاصل از علم ژنتیک مندلى و مفهوم انتخاب طبیعى داروین به وجود آمده بود. فرآیند انتخاب طبیعى بیان مى کرد که بقا یا نابودى هر موجود زنده نتیجه انتخاب طبیعى است. این فرآیند باعث «تکامل» مى شود به شرط آن که «تغییر ژنتیکى متناسب قابل توارث» (inherited variation fitness)، وجود داشته باشد. در این انتظام جدید از علم ژنتیک، «ژنتیک شناسان جمعیت»، توزیع ژن ها در توده ژنى یک جمعیت و تغییرات ایجاد شده در آن را به وسیله انتخاب طبیعى، مورد بررسى قرار مى دهند.

شاید بتوان، قرن بیستم را قرن ژنتیک نامید. علم ژنتیک، به سرعت در حال پیشرفت بود به گونه اى که دهه ???? و ????، انتظامى جدید تولد یافت که «ژنتیک مولکولى» نام گرفت و در آن، تکثیر، جهش و کارکرد ژن ها در سطح مولکولى، مورد بررسى قرار مى گیرد. «ژنتیک شناسان جمعیت» ژن را به عنوان «واحد انتخاب» در نظریه تکامل، مدنظر قرار دادند و ژنتیک مولکولى و فناورى هاى همراه با آن اگرچه پیشرفت هاى شایانى را در حوزه علم پزشکى و زیست شناسى به وجود آورد، اما چالش ها و سئوالات اخلاقى جدیدى نیز به دنبال آن به وجود آمد. چنانکه برخى دانشمندان، تبیین هر چیز را در ژن جست وجو کردند و برخى دیگر چنین تعبیرى را، سوق به سمت نژادپرستى دانستند.

علم ژنتیک مندلى برخاسته از سه سنت علمى در قرن نوزدهم بود، اول سنت «دورگه سازى» (هیبریدسازى) مندل، دوم، نظریه هاى حدسى درباره وراثت، تنوع و رشد و نمو، سوم، بررسى هایى درباره تنوع وراثتى در تغییر تکاملى. در واقع علم ژنتیک زمانى تکوین یافت که مسائل مربوط به وراثت و دانش جنین شناسى از یکدیگر مجزا شدند، دانشمندان متوجه شدند که تحول و دگرگونى صفات به ارث رسیده از طریق نسل ها، مى تواند مستقل از رشد و تکامل صفات و ویژگى ها در جنین، صورت گیرد. بنابراین در پیشرفت هاى اولیه علم ژنتیک، جدا شدن از دانش جنین شناسى بیشتر از یکى شدن و ادغام با آن، مدنظر قرار گرفت. البته در سال هاى اخیر، تلاش هایى براى یکپارچه کردن ژنتیک و جنین شناسى آغاز شده است.

علم ژنتیک مندلى از زمان مندل به بعد، مخصوصاً در اوایل قرن بیستم با آزمایشات «دورگه سازى» یعنى آمیزش دوگونه مختلف اما هم خانواده یا آمیزش انواع مختلف یک گونه، پى گیرى شد. البته، ژنتیک شناسان مندلى این آزمایشات را از طریق تکنیک هاى آمیزش مصنوعى پیش مى بردند. نمونه تیپیک این آزمایشات، آمیزش گونه گیاهى نخود زرد رنگ با گونه گیاهى نخود سبز رنگ بود. نتیجه این آمیزش، نخودهایى زرد رنگ بود. سپس دانشمندان این دورگه هاى جدید را با یکدیگر آمیزش دادند، نتایج حاصله به صورت نسبت ? به ? بود (یعنى ? نخود زرد رنگ و یک نخود سبز رنگ). نتیجه گیرى کلى از این نسبت ? به?، با فرضیه وجود ژن هاى جفتى (یعنى ژن هاى موجودات زنده به صورت جفت هستند) تبیین شد.

بعد از سال ????، وجود ژن ها به صورت جفت، در آمیزش هاى خالص هرگونه نیز مطرح شد. دانشمندان مشخص کردند که ژن هاى مخصوص رنگ زرد نخود، به صورت AA و ژن هاى مخصوص رنگ سبز نخود به صورت aa هستند. دورگه هاى حاصل از آمیزش این دو نوع نخود شکل والد غالب را به خود مى گیرد یعنى زرد رنگ مى شود. دانشمندان «ژنوتیپ» این دورگه ها را به صورت Aa مشخص کردند. در دورگه ها، هنگام تشکیل «سلول هاى زایا»، این دو ژن از هم جدا مى شوند و هر یک وارد یک «سلول زایا» (تخمک یا اسپرم) مى شود. یعنى هر سلول زایا به صورت «A» یا «a» است. این جداسازى بنیاد علم ژنتیک است.

این دو نوع سلول زایا در تعداد برابر تولید مى شوند و به طور تصادفى در جریان لقاح با یکدیگر ترکیب مى شوند. نتایج حاصله به صورت ژنوتیپ هاى «? AA + AA ?+ aa ?» است. نخودهایى که ژنوتیپ AA یا Aa دارند، نخودهاى غالب هستند و رنگ زرد دارند و نخودهاى با ژنوتیپ aa، نخودهاى مغلوب هستند و رنگ سبز دارند. این نسبت ? به ?، اکنون یک عمومیت تجربى دارد و صفت هاى به ارث رسیده بى شمارى در گیاهان و حیوانات این نسبت را نشان مى دهد. قانون جدا شدن ژن ها و ورود آنها به هر سلول زایا، قانون اول مندل است. قانون دوم مندل توسط ژنتیک شناسان بعدى توضیح داده شد. قانون دوم مندل، «قانون دسته بندى به صورت مستقل» نام دارد.

این قانون نشان مى دهد که ژن هاى مسئول صفت هاى متفاوت مانند رنگ و شکل نخودها مستقل از یکدیگر به ارث مى رسند. اما «مورگان» در دهه اول قرن بیستم این قانون را به چالش کشید و باعث شد که این تصمیم کلى، محدودتر شود. در نتیجه وى قانون دوم مندل را بدین صورت توضیح داد که ژن هایى که در جایگاه هاى ژنى مختلف قرار دارند، مستقل از یکدیگر به ارث مى رسند. وجود جایگاه هاى ژنى مختلف با نظریه کروموزوم ها تبیین شد. «نظریه کروموزوم» در سال ???? مطرح شد. این نظریه نشان داد که ژن ها به صورت خطى در طول کروموزوم ها مرتب شده اند.

کروموزوم ها در واقع اجسامى شبیه نخ هستند که در هسته سلول قرار دارند. با فیکس کردن و رنگ آمیزى بخش هاى سلولى، کروموزوم ها در زیر میکروسکوپ دیده شدند. کروموزوم ها از لحاظ شیمیایى از پروتئین ها و DNA تشکیل شده اند. نظریه کروموزوم، نظریه اى بود که از یافته هاى به دست آمده از «سلول شناسى» و «علم ژنتیک»، صورت بندى شده بود. با کشف کروموزوم ها، علم ژنتیک گامى به جلو برداشت و تبیین ماهیت ژن که تا آن زمان به صورت حدسى و گمانى بود، آسان تر شد و صورتى واقعى به خود گرفت. فرضیات اولیه بر این مبنا بود که پروتئین هاى کروموزوم، همان ژن ها هستند. اما در دهه ???? و ???? مشخص شد که ماده ژنتیکى DNA است، (در برخى از موجودات این ماده RNA نام دارد).

با کشف ساختار مارپیچى دوتایى DNA توسط «واتسون وکریک» در سال ????، رشته اى به نام ژنتیک مولکولى تکوین یافت. با کشف این ساختار، مسائل بسیارى حل شد، مسائلى چون تکثیر ژن، تعیین کدهاى ژنتیکى و توالى بازهاى DNA و کارکرد ژنتیکى. تکثیر ژن از طریق باز شدن دو رشته مارپیچى DNA و کپى بردارى از آن حاصل مى شود و عملکرد ژنتیکى بدین صورت است که از روى DNA، چیزى به نام RNA پیام بر رونویسى مى شود که از ترجمه آن پروتئین ها به وجود مى آیند. از دیدگاه ژنتیک مولکولى، ژن ها، بخش هایى از DNA هستند که یک محصول مولکولى را کدگذارى مى کنند.

از سال ???? به بعد، دهه جدیدى در علم ژنتیک مولکولى آغاز شد که تا به امروز ادامه دارد. تکنیک هاى کشف توالى DNA، چشم انداز جدیدى را گشود به گونه اى که از سال ???? تحقیق بین المللى هماهنگى براى کشف طرح ژنتیکى انسان که به عنوان «ژنوم انسان» شناخته مى شود آغاز شد. از سال ???? تا به امروز اکثر این ژن ها که شناخت آنها، کمک اساسى به پیشبرد تحقیقات علمى کرده است، شناخته شده اند. در این پروژه، ? میلیارد زیر گروه ژنى موجود در مولکول DNA، مشخص مى شوند که در نهایت نقشه دقیقى از ژنوم انسانى را ترسیم خواهند کرد. به جز دوقلوهاى همسان، که محتواى ژنوم آنها کاملاً مشابه است، در سایر افراد تفاوتى در حدود ? درصد در نوع ژن ها وجود دارد. در واقع، همین تفاوت یک درصدى، خصوصیات متمایزکننده هر کس را تعیین مى نماید و علاوه بر آن، منشاء اختلاف ژنوم انسانى نیز هست.

به کارگیرى ماشین ها و ابزار توالى یاب، که به سرعت توالى زیرگروه هاى ژنى مولکول DNA را مشخص مى کند، پیشرفت تحقیقات را دو چندان کرده است. فواید زیادى براى این پروژه مترتب است. با استفاده از اطلاعات به دست آمده مى توان به زیر ساخت مولکول DNA و در نتیجه ساختار نظام و عملکرد این مولکول پى برد، علاوه بر این، ژن هاى دخیل در بیمارى هاى مختلف کشف خواهند شد. کشف ژنوم انسانى، دانش ما را درباره سرطان ها که پایه هاى ژنتیکى محکمى دارند، افزایش خواهد داد.

بدین ترتیب، پزشکان خواهند توانست بیمارى ها را زودتر و با دقت بیشترى شناسایى و کشف کنند. از سوى دیگر، صنایع وابسته به فناورى زیستى از قبیل صنایع بازیافت زباله، پاکیزه کردن محیط زیست، تولید انرژى زیستى و کشاورزى، به نحو موثرى تحت تاثیر مثبت این یافته ها قرار خواهند گرفت. کشورهاى زیادى در این پروژه مشارکت کرده اند، از جمله استرالیا، برزیل، کانادا، چین، دانمارک، فرانسه، هلند، کره، ایتالیا، مکزیک، روسیه، سوئد، انگلستان و آمریکا. اما نکته جالب توجه این است که «موسسه ملى بهداشت و سلامت آمریکا» که متولى اصلى این پروژه است، سه تا پنج درصد بودجه سالانه این تحقیقات را به بررسى و ارزیابى تبعات اخلاقى، قانونى و اجتماعى آن اختصاص داده است.

در حوزه زیست شناسى نیز «ژن»، نقش اساسى خود را یافته است. زیست شناسان تکاملى در پى یافتن واحد مناسبى براى نظریه تکامل هستند که در این میان «ژن» نقشى کلیدى را بازى مى کند. بدین منظور «ریچارد داوکینز»، نظریه «ژن خودخواه» (Selfish) را پیشنهاد کرد. این نظریه بیان مى کند که ژن ها موجودات تکامل یافته ترى را به وجود مى آورند تا شانس بقاى آنها را در نسل هاى بعدى افزایش دهند. در واقع «ژن ها»، در این دیدگاه نه تنها صفات و خصوصیات هر موجود را به نسل دیگر انتقال مى دهند بلکه رفتارهاى آنها را نیز تحت کنترل خود دارند. ژن ها از منظر «داوکینز»، واحدهاى انتخاب هستند و موجودات بقا یافته، حامل هایى براى انتقال آنها هستند.

برخى معترضین به این دیدگاه، خود موجودات زنده را واحد انتخاب تکاملى مى دانند چون معتقدند، موجودات زنده با محیط پیرامون خود در تعامل و همکنش هستند در نتیجه بقاى آنها بدین طریق حاصل مى شود. منتقدین دیگر به نظریه «انتخاب ژنى»، استدلال مى کنند که ژن هاى منفرد، معمولاً بخشى از مجموعه هاى ژنى هستند که ویژگى ها و صفات هر موجود را به طریق پیچیده اى به وجود مى آورند و به تنهایى نمى توانند واحد انتخاب تکاملى باشند. همچنین انتخاب یک ژن، وابسته به تواتر آن در یک توده ژنى است، در نتیجه برترى و سودمندى انتخاب یک ژن معین، به زمینه ژنتیکى آن مربوط مى شود. برخى دیگر از متفکرین چون «لیندلى داردن» در پى آشتى بین این دو نظریه هستند.

او معتقد است که انتخاب موجودات زنده طى تکامل آنها، توسط تنوع ژنتیکى و سپس تداخل و تعامل آنها با محیط مشخص مى شود. از دیدگاه او تعامل و همکنش با محیط اطراف، خود ممکن است به یک تنوع ژنتیکى منتج شود. بحث هاى پیرامون نقش ژن در تعیین خصوصیات و رفتارهاى انسانى، انتظام جدیدى را با نام «زیست شناسى اجتماعى» به وجود آورده است که بحث هاى قدیمى طبیعت _ تربیت(Nature-Nurture) را از نو زنده کرده است.

علم ژنتیک و پیشرفت هاى حاصل شده از آن به گونه اى است که گفته شده، در قرن بیست و یک، علم زیست شناسى و پزشکى به واسطه آن هر ? ماه یکبار دو برابر مى شود. شاید در ابتداى قرن بیستم این سخن که «همه چیز در ژن ها خلاصه مى شود»، بى معنى بود، اما امروز، این سخن، جایگاه قابل تاملى یافته است. علم ژنتیک با پیشرفت خود، مسائل اخلاقى و فلسفى زیادى به وجود آورده است که بازنگرى مجدد در این حوزه را گوشزد مى کند. «گوردون گراهام» در کتاب زیبا و خواندنى خود با نام «تفسیر فلسفى ژن» که در سال ???? منتشر شد، چشم اندازهاى جدیدى را در این حوزه، پیش روى ما گشوده است.

?-Genetics: Routledge encyclopedia

?-Genes: Philosophical inquiry. Grahamت.2002

تهیه کننده : رامین - ارسلان و بهنام الهیار

موشک شها 3 اولین موشک برد بلند ایران

بازدیدها: 3489   |   تعداد آرا: 68
تسلیحات نظامی ایران (28) : موشک شهاب 3
تسلیحات نظامی ایران (28) : موشک شهاب 3

تهیه کننده : محمود کریمی
منبع : راسخون


موشک شهاب 3 اولین موشک بالستیک میان برد ایران است. مدل اول این موشک که با نام Shahab-3A شناخته میشود بردی برابر 1300 کیلومتر را دارست. مدل بعدی این موشک که با نام Shahab-3B شناخته میشود از کلاهکی سنگین تر بهره میگیرد و توانایی هدف قرار دادن اهدافی در 2000 کیلومتری را داراست. نوع اخر این موشک Shahab-3d نامیده می شود که بردی بین 2200 تا 3000 کیلومتر را داراست.

از سال 1986 گزارشهای دریافتی از ایران حاکی از برنامه توسعه و پیشرفت موشک بالستیکی میان بردی بود که نامهای مختلفی از قبیل Shahab 3،Shihab 3،Shehob 3 و یا Zelzal برای آن برگزیده شده بود.در سال 1993 ایران و کره شمالی همکاریهای بسیار نزدیکی را در جهت برنامه توسعه و پیشرفت موشکهای سوخت مایع یک مرحله ای No-dong 1 و No-dong 2 آغاز کردند و احتمالا در همان زمان پاکستان نیز برای توسعه و پیشرفت موشکهای Ghauri1/2 خود به این برنامه ملحق شد. طراحی موشک No-dong کره شمالی بر اساس تکنولوژی ساخت موشک روسی SCUD B بنا نهاده شده بود که بعدها نیز امتیاز ساخت موشکهای SCUD B و SCUD C را نیز در اختیار کره شمالی قرار داد و آنها نیز نسخه بعدی آن را به ایران فروختند.
موشکهای No-dong و شهاب 3 که به نظر می‌آید طراحی آنها بر اساس موشکهای SCUD مدل B و C باشد شاید تنها در مقیاس (کوچکتر یا بزرگتر بودن) تفاوت اندکی با هم داشته باشند.
گزارشهای ارسالی از ایران حاکی از آن است که ایران در حال بررسی خرید امتیاز موشک شهاب No-dong کره شمالی و مجموع 150 فروند از این موشکها می‌باشد. همچنین ایران در نظر دارد که تمامی مراحل آزمایش برد و پرتاب این نوع موشکها را در داخل خاک ایران انجام دهد،زیرا کره شمالی با شرایط سختی برای این آزمایشها از قبیل :عدم صدور مجوز برای پرواز این موشکها بر فراز خاک ژاپن از سوی این کشور و فشار وارده از سوی چند کشور جهان از جمله آمریکا به کره شمالی برای ترک سریع برنامه‌های موشکی ایران روبه رو است .
در سال 1997 ایران مشغول انجام آزمایش و تست هفت موتور برای توسعه ی برنامه های موشکی خود بود که این موشک شهاب 3 نامیده میشد. منابع خبری معتقدند که کره شمالی در فاصله سالهای 1994 تا 1995 تعداد اندکی موشک احتمالا 5 تا 12 فروند No-dong به همراه 4 خودروی مخصوص حمل موشک به ایران تحویل داده است و این تحویل‌ها به علت فشار چندین کشور به کره از جمله آمریکا متوقف شد و بار دیگر از سال 1997 از سر گرفته شد. آنچه به نظر می‌رسد این است که توسعه و ظهور موشک شهاب 3 ابتدا با مجوز صنایع هوافضای ایران ودر نهایت مجلس به انجام رسید و وظیفه آزمایش و نگهداری و عملیاتی نگاه داشتن آن به صنایع موشکی همت در تهران سپرده شد که این مرکز با در اختیار داشتن موتورهای موشک و تانکرهای سوخت ساخته شده در یک مرکز بزرگ و وسیع زیر زمینی واقع در خوجان به خوبی از انجام ماموریت محوله برآمده است.

برد موشکی موشک شهاب ?

اما در یک گمانه زنی دیگر شبیه به همین داریم: پاکستان در آوریل 1998 برنامه پرواز آزمایشی موشک بالستیکی میان برد خود را که نام Ghauri 1 یا Hatef برآن نهاده شده بود به اجرا گذاشت که به نظر می‌رسید بسیار شبیه موشکهای شهاب 3 ایران و No-dong کره شمالی باشد که در نهایت باعث امضای توافقنامه ای مشترک برای ساخت کمپانی‌ای واحد جهت برنامه‌های موشکی میان سه کشور مزبور شد. به نظر می‌رسد که تکنولوژی ساخت موشکهای No-dong 1 و No-dong 2 از کره شمالی به ایران و پاکستان فرستاده شده است و به همین دلیل موشکهای شهاب 3 و Ghauri 1 یا Hatef 5 بسیار به هم شبیه هستند. اولین برنامه پرواز آزمایشی موشک شهاب 3 در ژولای 1998 انجام شد دو فروند از این نوع موشک نیز در سپتامبر 1998 به نمایش عمومی در آمد. در سپتامبر 2000 یک موشک شهاب 3 مدل D آزمایش شد که ایران عنوان کردند که از آن به عنوان نخستین وسیله پرتاب ماهواره در ایران استفاده خواهند کرد. این موضوع نشان می دهد که موتور استاندارد شهاب 3 ابتدا یک موتور با سوخت جامد دو مرحله ای بود.
برد موشک‌های نسل جدید « شهاب ?»، در مقایسه با سری قبلی حدود ??? درصد ارتقا پیدا کرده و از ???? کیلومتر به ???? کیلومتر افزایش یافته و خطای هدف‌گیری که در نسل قبلی نسبت به برد آن ? در ده‌هزار بوده، در نسل جدید، به ? در ده‌هزار کاهش یافته است. نکته دیگر، سیستم اختصاصی ناوبری موشک‌های شهاب است که موجب شده کسانی که ادعا دارند ایران این موشک ها را از کشورهای دیگر تهیه کرده است، اما این سیستم ناوبری و الکترونیکی ساخته شده توسط متخصصان ایرانی، جای شبهه ای را باقی نگذاشته است. این سیستم علاوه بر آنکه قدرت شناسایی و اصابت به اهداف را به گونه ای بسیار دقیق در اختیار ایران قرار داده است که علاوه بر اطمینان از برخورد موشک به هدف موردنظر، در صورت خروج از مسیر تعیین شده نیز می تواند آن را تصحیح کرده و درصد اطمینان از برخورد را به نحو چشمگیری افزایش دهد. نکته دیگر در خصوص بهینه سازی استفاده از موشک های شهاب، تغییر زاویه شارژ موشک شهاب است که از این پس با زاویه صفر با سطح افق مورد استفاده قرار می گیرد. این تغییر موجب می شود تا فواصل آماده سازی شلیک موشک ها کمتر شده و قدرت متحرک سازی شلیک ها را افزایش می دهد تا شلیک هایی نامحدود در زمانهای کوتاه را شاهد باشیم.

خصوصیات

عملکرد: موشک بالستیک میان برد
سازنده:سازمان هوا و فضای ایران
طول:16.58 متر
وزن:1780 کیلوگرم در مدل اولیه و 2.180 کیلوگرم در مدل های بعدی
قطر: 1.38 متر
برد: 1300 کیلومتر در مدل اول و 2500 کیلومتر در مدل های بعدی
موتور: موتور تک مرحله ای با سوخت مایع در مدل اولیه و سوخت جامد در مدل بعدی
وزن پرتاب: 17480 کیلوگرم
کلاهک:بین 700 تا 1200 کیلوگرم
دقت: 190m CEP
زمان ساخت: ????
تذکر : تمام منابع مورد استفاده ، در مقاله ی « تسلیحات نظامی ایران(1)- صاعقه» ذکر گردیده است.